سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه به نوایى رسید خود را از دیگران برتر دید . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :0
کل بازدید :1018
تعداد کل یاداشته ها : 2
103/9/12
11:34 ص

آسمان مدینه غرق ستاره است و غوغایی در هفت آسمان برپاست. ناسلامتی فرزند اول زهرای اطهر میخواهد پا به دنیا بگذارد ...

حس غریبی است ...

میگویند چرا حتی در ولادت ائمه هم ماتم میگیرید ... بس است دیگر کمی هم شاد باشید ...

کسی نیست بگوید چطور میتوان شاد بود ... اگر آسمانی ها هم میدانستند که چه انتظار سبط اکبر رسول خوبی ها را میکشد اینقدر از آمدنش شاد نمیشدند ...

به کریم اهل بیت شهره است ولی انگار خوبی به مردم نیامده ... الهی دست من بشکند که دست مولایمان نمک ندارد ...

کرامت را باید صرف کسانی کرد که میفهمند و ایمان دارند ...

کوه در برابر صبر تو زانو زده و اسمان در برابر بزرگی تو بزرگیش به سخره گرفته شده ...

چطور اینهمه صبر کردید و زبان به کام گرفتید ...؟؟؟

کیست آن کسی که جلوی چشمانش مادرش را سیلی زنند ...؟؟؟

کیست آن کسی که حتی در بین اصحابش در امان نبود ...؟؟؟

کیست آن کسی که حتی همسرش به جای آنکه یار و محرمش باشد؛ دشمن و نامحرمش است ...؟؟؟

کیست آن کسی که اجازه ندادند تا در جوار مزار کسی به خاکش بسپارند که جانش بود و جان حسن ...؟؟؟

و کیست آن کسی که چه استقبال گرمی در تشییع جنازه اش شد و تیرهایی بودند که تک تک بر جنازه اش فرود می آمدند ...؟؟؟

اینهمه صبر ...

و این است رسم این خاندان ...

السلام علیک یا حسن ابن علی ایها المجتبی

صبر است سرنوشت تک تکشان و سپردن به خدایی که خودش شاهد است و خودش هم قاضی ...

خدایی که آتش را بر ابراهیم سرد کردی ... چرا آن تیرها را بر عزیز فاطمه گل نکردی تا پیکر مطهرش به جای تیر با گل پوشیده شود ...

چه گذشت بر زینبی که باید تشت بیاورد برای عزیز برادرش تا ...

و چه گذشت بر حسینی که دستان عباس آن شیر بچه علی را گرفت تا همه آن نا اهلان را تار و مار نکند و مدینه را قتلگاه آنان نکند ...

اینجاست که دلها کباب میشود و جگرها آتش میگیرد و

شاید الان بتوان به آسمانیها به خاطر خنده شان حق داد چرا که :

خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است

کارم از گریه گذشته؛ که به آن میخندم